یه دنیا حرف نگفته

حرفهای نگفته

یه دنیا حرف نگفته

حرفهای نگفته

خاطرات روزانه(اینم به درخواست امین جون)

شلام!!هی دیگه رمغی واسم نمونده این انگشتامن که دارن این دردو تحمل میکنن و خم به ابرو نمیارن! www.2websaz.co.cc(این شکلکارو تازه پیدا کردم)ا گرسنگی www.2websaz.co.cc 

خب بریم سر وقت اینروزا که به کندی هرچه تمامتر دارن میگذرن و کار ما شده اه کشیدن www.2websaz.co.cc 

چن شب پیشا نشسته بودیم تو خونه و داشتیم تنهایی فکر میکردیم(آخه بروبچ(مامان اینا)طبق معمول رفته بودن بیرون خرید جهیزیه)خلاصه هی فکر میکردیم تا اینکه ساعتای 12اینا بودکه اهل بیت  رسیدن خونه با کلی خوراکی www.2websaz.co.ccماهم تازه شروع کرده بودیم تا دلی ا عزا درآریم خدمات وبلاگ نویسان جوان               www.bahar22.comکه یکی ا بچه ها(دختر بوداا فکر بد نکنین) اس زد چه نشستی لیلی با اهل محل نشستیم تو کوچه دور همیم پاشو بیا که ماهم شالو کلاه کردیم و با گفتن بای مامی ما رفتیم ا خونه زدیم بیرون(ا شما چه پنهون ما یکم که چه عرض کنم یکم بیشتر ا یکم کارا و اخلاقامون شبیه پسراس واس همین ا این کارا زیاد میکنیم البته دوستامم عین خودمن(با رعایت حدو حدود!))هیچی دیگه پاشدیم رفتیم تو کوچه دیدیم بععععله همه که هستن تصاویر متحرک ، یاهو ، زیباسازی وبلاگ ، بهاربیست             www.bahar-20.comخلاصه بعد سلامو احوالپرسیخدمات وبلاگ نویسان جوان               www.bahar22.comرفتیم نشستیم تو جمع و شروع کردیم به حرف زدن.یکم که گذشت دیدیم نه مثه اینکه پاسی ا شب گذشته(بعضی ا این جوونا که تعدادشونم خیییییلی انگشت شماره دور ا جون شما یکم اذیت میکنن)خلاصه بلند شدیم اومدیم تو پارکینگ خونه ما(بیشتتر بچه ها مال ساختمون خودمونن)نشستیم و ادامه حرفارو ا سر گرفتیمعکس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات کام ------------- bahar22.com ------------ عکس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسیو کلی هم خندیدیم(مردم آزاری!) ساعتای2اینا بود که همسایه طبقه اول رسید خونه و دید ما نشستیم به حرف زدن(یه کم قاطیه آقاهه واس همین کار به کارش نداریم هیچکدوم) ماهم دیدیم داره میاد پاشدیم سلام کردیم!اونم یه نگاه عاقل اندر سفیهی به ما انداختو بدون اینکه جواب بده رفت بالا فقط ا تو راه پله ها صداشو شنیدیم که داد میزد یواش حرف بزنین ...!حالا جالب اینجا بود که اون لحظه ما ا ترس جناب هیچکدوم حرف نمیزدیم(ا دیوار صدا در میومد ا ما)هیچی دیگه ما گفتیم چشم قربون!برگشت یه نگاهی بهم کردخدمات وبلاگ نویسان جوان               www.bahar22.comبعدم رفت تو و طرررررررررق درو بست! 

یه کم گذشت تا جو حالت قبلو پیدا کردداشتیم  حرف میزدیم که مامان یکی ا بچه ها داداش کوچیکشو آورد داد بهش اونم همش شیطونی میکرد 

خلاصه هممون دور هم نشسته بودیمو شش دنگ حواسمون متوجه این بچه بود که یهو بچه پخش زمین شدخواهرشم اومد اونو بگیره که با صندلیو دفتر دستکشو ظرف غذاهای بچه چسبید به زمینخدمات وبلاگ نویسان جوان               www.bahar22.comهمه این اتفاقا چند ثانیه طول کشید یه چن لحظه همه ماتو مبهوت به هم خیره شدیم تا درک کنیم که چی شدو بعد ناگهانو بعدشم کهخدمات وبلاگ نویسان جوان               www.bahar22.comهمانطور که حدس زدین همسایه بدعنقمان اومدو شیلنگ رومون گرفت.زنشم اون بالا درو واکرده بود سرشم ا لای در آورده بود بیرونخدمات وبلاگ نویسان جوان               www.bahar22.com همش میگفت حسن آقا تروخدا بیا تو آبروریزی راه ننداز این وقت شب جلو همسایه ها خوبیت نداره.حالا منم کلی خندم گرفتهخدمات وبلاگ نویسان جوان               www.bahar22.com به زحمت خودمو جمعوجور کردمو توضیح دادم چی شده که اونم یه چی زیر لب! گفتو رفت تو درم مثه دفعه قبل...  

ماهم دیدیم هوا پسه و دم سحره جل و پلاسمونو جمع کردیمو نخود نخود... 

وقتی اومدم بالا بابا داشت غذارو اماده میکرد منم دستو صورتمو شستم رفتم کمکش بعدم همه رو بیدار کرد و... .  

 

 

پ.ن1:شیلنگ رومون گرفت یه تعبیره که منم بکارش بردم وقتی بچه ها تو کوچه فوتبال بازی میکنن و سروصدا راه میندازن شیلنگ روشون میگیرن که فرار کنن.منم ا این کارا زیاد کردم(به کسی نگین!) 

 

پ.ن2:یه چی زیر لب گفت دقیقا نمیدونم منظورش چی بود یا چی گفت ولی فکر کنم بی ربط به ما(مخصوصا من چون سردسته شونمخدمات وبلاگ نویسان جوان               www.bahar22.com)و جد و آبادمون نبودخدمات وبلاگ نویسان جوان               www.bahar22.com 

 

 

مرسی که نظر میدین.

نظرات 10 + ارسال نظر
مهرداد جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:48 ب.ظ http://boudan.blogsky.com/

منم آبادی جدمون رو دقیقا نمی دونم کجا بوده چه ربطی مخصوصا به من داره ولی خوب لازمه ی هر آبادانی آبه و برای آب هم به شیلنگ نیازه ولی مطمئنن بچه رو آباد نمی کنه خصوصا اگه رو زمین پهن شده باشه و نزدیک سحر باشه وای سحر منو یاد خوردن مینداز خصوصا این دم افطاری که حسابی گشنمه و گوشیمم هیچ اسی رو به روی خودش نمیاره که حاکی از یه مهمونی کوچه ای یا پارکینگی باشه ولی خوردنی های خوش مزه ی نوشتت یه کم سر و صدای شکمم رو پایین آورد حداقل خیالم راحته که دیگه این همسایه طبقه اولی تطرق راه نمیندازه یا همون شیلنگ و اینا اصلا بی خیال چیزای بد و آدمای مزخرف٬ میگم این جهیزه هم داره دنباله دار می شه ها.
راستی از لیلی جون تشکر کن واسه شکلکای تازش خصوصا اون خوردنیاش...

خوده خودم جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:57 ب.ظ http://www.khodamokhodam.blogsky.com

سلام
ممنون که بهم سر زدی
حسسسسسسابی خوشحال شدم

البته پستتو هنو نخوندم٬ ولی الان میخونمش!!!!!

palina جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:21 ب.ظ http://khamoshi.blogsky.com

سلام خانومی
مرسی که اومدی .
شاد باشی

خوده خودم جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:55 ب.ظ http://www.khodamokhodam.blogsky.com

دیدی خوندمش!

تو ام چه زندگیه باحالی ساختی واس خودتا!!!!!

کلی حال کردم!

گرچه از خیس شدن متنفرم


میگم جلو دره وبت تجمع(!) کنه آدم که خیسش نمیکنی؟!

امین شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:53 ق.ظ http://golden-dreams.blogsky.com

سلام هانی...قربون دستت که به خاطر من خاطرتو نوشتی...
خوندم خیلی باحال بود... مام یه همسایه مث همسایه شما داریم با این تفاوت که پیرزنه و ...
بقیشم خدا بزرگه... دهنشو که وا میکنه وقتی میبندش حدودا از مرز 2 ساعت رد شده و یه تانکر اسپری میزنه که نفسش سر جاش بیاد و...

امین شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:54 ق.ظ http://golden-dreams.blogsky.com

راستی آپم هانی...
آپ شب امتحان شیرینـــــــــــه!

امین شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:28 ب.ظ http://golden-dreams.blogsky.com

بدو هانی جونم ... آپ کردم... آپ تازه و خوشمزه!

امین شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 ب.ظ http://golden-dreams.blogsky.com

هانی رشتت چیه که مهندسی ریاضی داری؟

امین شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:13 ب.ظ http://golden-dreams.blogsky.com

لیلا جونم مرسی که اومدی نظر گذاشتی!!

http://hofop.blogsky.com شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:12 ب.ظ

سلامت باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد